372.با یاد او آغاز میکنیم سال جدید را

ساخت وبلاگ

امکانات وب

همیشه موقع سال تحویل که میشه بغض میکنم.نمیدونم علتش چیه.یه حس خیلی غریبی دارم اون لحظات.نمیدونم اسمشو چی بذارم.یه جور خاصیه.چقدر باید تلاش کنم کسی اشکای یواشکیمو نبینه.

سلام

خوبید؟سال نو مبارک.اینم از خروس کاکل زریمون که بالاخره قدم رنجه نمود.شاعر میفرماید به به ...به به چه خروسی!!!چه قشنگ است و ملوس!!!

امیدوارم برای همگیمون خوش یمن باشه.

این چند روزه اینجا که بارونیه.فک کنم تقریبا همه جای ایران همینه.فعلا مسافرت نرفتیم.اگه به من باشه ترجیح میدم عید نریم و اردیبهشت بزنیم تو دل جاده و بریم شمال.خب عید خیلیییی شلوغه.خوشم نمیاد.همه میریزن شمال.دو ساعت باید تو صف دستشویی واستیم همون.همش هم ترافیک.الان که سرکار نمیرم ولی اونوقتا که دانشجو بودم یا سرکار میرفتم ترجیحم این بود که تعطیلات نوروز خونه بمونم و لم بدم گوشه هال و آجیل بخورم و تی وی ببینم.خدایی عیدفقط خونه میچسبه.ولی نمیذاشتن اینا که.امیدوارم امسال زورم بچربه و مسافرت رو بندازم بعد از تعطیلات.دوست دارم شیرازم برم.تا حالا نرفتم.از شهرای سمت جنوب فقط یزد رفتم که خیلیییی دوستش داشتم.عاشق اون معماری خونه هاشونم.اگه به شهرهای تاریخی علاقه دارید برید وگرنه بهتون خوش نمیگذره.یزد دقیقا پرسه زدن تو دالان تاریخه.

کار مفیدم این روزا به جز مهمونداری، مطالعه بود.این چند روزه کتاب قلعه حیوانات رو خوندم و پیشنهاد میدم خوندنش رو.جزو کتابهایی هست که به نظرم همه تو زندگیشون باید بخوننش.الانم کتاب مردی بنام اوه دستمه که تازه شروعش کردم و از همین اولش جذبش شدم.

بیاید دسته جمعی بریم نمایشگاه کتاب تهران.عیدی هاتون رو جمع کنید واسه خریدن کتاب.خخخخخ...من هر سال این موقع براش برنامه میریزم.پارسال موفق نشدم برم واسه همین خیلی افسوسش رو خوردم.امسال ان شاالله حتما خواهم رفت.

.

.

اسفند که نیامدی،آرام گریست

فروردین هم گریست وقتی  آمد و دید نیستی 

میترسم اردیبهشت هم بهشتش را گم کند وقتی نباشی

اینها جای من نیستند و اینگونه...

آنوقت از منِ پریشانِ دیوانه چه انتظارها که نداری!!

بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1396 ساعت: 15:16