315.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام

دو روزه دیگه انقدر از زائرین کربلا و حادثه قطار شنیدیم که دیگه کسی دل شنیدن نداره.وقایعی که دل هر انسانی رو به درد میاره.خیلی تلخ بود خیلییییی...چی میاد به روز اونایی که تا ابد چشم براه میمونن؟خدا بهشون صبر بده.

متاسفم برای اونایی که تو فضای مجازی با این دو اتفاق شروع به مسخره بازی کردن.اگه یکی از اعضای خونواده خودشون اونجا بود بازم همچین حرفهایی رد و بدل میشد؟چرا خودمون رو نمیذاریم جا اونا؟چرا فکر میکنیم تا ابد قراره عالی و شیک و مجلسی زندگی کنیم؟کسی که گوشه خونه اش رو مبل کنار شومینه اش نشسته و نهایت کارش اینه که پای پستای تسلیت مینویسه میخواستن نرن، آیا بویی از انسانیت برده؟بین اون و اون وحشی داعشی چه تفاوتی هست؟برای فرانسوی ها شمع روشن میکنیم ولی وقتی پای هموطن خودمون به میون میاد دلمون از سنگ هم سنگتره.خدا به دادمون برسه با این دلهای بی رحمی که داریم.

از دست ما کاری بر نمیاد جز اینکه براشون فاتحه بخونیم و از خدا بخوایم روحشون در آرامش باشه و برای بازماندگانشون طلب صبر کنیم.

برم سراغ خودم

از دیروز خیلییییی حالم بد بود.بطور دیوانه واری گریه کردم انقد که دیگه حس میکردم جونی تو بدنم نمونده.امروز هم مثل دیروز.متاسفانه خیلی ملوس و خانومانه نمیتونم آبغوره بگیرمچشمای قد عدس در کنار دماغی که به اندازه کافی گنده هست تصور کنید گریه هم بکنم و ورم کنهعین هیولا میشم

خیلی بهم سخت گذشت.خیلی سخت.دیشب با تمام وجودم جای خالی یه خواهر رو حس کردم و خودمو عمیقا تنها دیدم.نه خواهری نه یه دوست واقعی که بتونم باهاش حرف بزنم یا حتی سرمو بذارم رو پاهاش و گریه کنم.همه حرفام باید ریخته شن تو دلم.کاش یه خواهر داشتم.حس میکنم یه نعمت خیلی بزرگی ازم دریغ شده.یا حتی یه دوست خوب هم ندارم.هر کی به من رسید شد مار غاشیه.

فک کنم اندازه چند شیشه آبغوره گرفتم امروز ظهر دیگه آروم شدم.چشمه اشکم خشکید دیگه.داشتم کور میشدم.انگار دور چشمم با چرخ خیاطی میدوختن انقد که سوزن سوزن میشدالان خوبمااااااا....نگران نباشید.هر از چند گاهی باید از این بساطا راه بندازم تا دلم آروم بگیره.ولی این دلیل نمیشه که حسرت خواهر رو نخورم.

استاد، اصلاحات فصل اول پایان نامه رو برام فرستاده یه کمی رو اعمال کردم و یه کم دیگه مونده.یه تمرین خفن برای این هفته دارم که از الان عزاشو گرفتمروش تحقیق خر است گاو من است.یه مقاله لاتین هم با ترجمه اش باید پیدا کنم.امتحانا هم دارن بهم دهن کجی میکنن نکبتااین ترم هم تموم شه دیگه شر امتحان از سرم کنده میشه ان شاءالله.

همینا دیگه.

عرضی نیست

مراقب خودتون باشید

بدرود


بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 72 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 8:13