364.این پست رو نوشتم که دو تا پست قبلی رو بشوره ببره پایین :دی !

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام

شاعر میفرماید ماکرونی بر هر درد بی درمان دواستمن به فدای اون لُپای نارنجیش با اون ته دیگ سیب زمینی کنجدی یا حتی ته دیگ نونی.آخه غذا هم انقدر خوشمزه میشه؟انقدر دلبر میشه؟؟؟خیلی دوستش دارماصلا ماکرونی گلیست از گلهای بهشت...میدونستید خدا قراره تو بهشت به من یه درخت بده که بارش قابلاماهای ماکرونی باشه؟اونم قابلامای تنهایی که نه...قابلاماهاش با پارچه گل گلی بقچه پیچ شدن.تصور کنید یه درخت خیلیییی بزرگ که از شاخه هاش بقچه های گل گلی قابلمه آویزونهبعد من هر وقت دلم خواست دستمو دراز میکنم یه بقچه میکشم پایین.بقچشو باز میکنم و بعد میشینم دلی از عزا در میارم.اونجا هر چقدر دلم بخواد ته دیگ هست.بهله...ته دیگ بسیوووور دوست میدارم.

در جریانید که هر کی ته دیگ زیاد بخوره شب عروسیش برف میباره.چه عالیییییی...از این بهتر نمیشه.اونوقت منم میشم ملکه برفی.بهلهههه...در یک شبی که به قول اخوان ثالث عزیز" سقف آسمان کوتاه" و همچنین سرخ می باشد و دانه های زیبای برف رقصان رقصان از آسمون به زمین فرود میان.خب مسلّم است که در همچین شبی هیچ آدمی با ماشین اینور اونور نمیره.و بدینگونه ملکه برفی و شاه دلش دوست دارن پیاده مسیر رو گز کنن.اصلا ما از آرایشگاه تا تالار  دست در دست یکدیگر پیاده میریم.قدم زنان زیر برف.اونجوری نگاه نکنید.خدا در و تخته رو بخوبی جفت و جور کرده و نامبرده همسری به فراخور حال خود یعنی دیوانه، همچو خودش یافته است.بعلههه ما آقامون هم عین خودمون اهل دِله.

یادم باشه تو خرید عروسیم یه پالتوی خوشگل بخرم واسه اون شب که سردم نشه.هااا کفشامم هست.با کفش سیندرلایی که نمیشه تو برف راه رفت.باید چکمه هم بخرم.

پاشم برم به کارام برسم.چقدر دری وری میگم من

بدرود

آهان یه چیزی یادم رفت.به کائناتم میخوام یه چیزی بگم.ای کائنات عزیزم لطفا به همسر عزیزم (زشت بی ریخت)بگو که ته دیگ بخورد.خودشم زیاد زیادبا تچکر

بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 0:13